کودکان باید بیاموزید که چگونه یاد بگیرند، چگونه بیاندیشند و چگونه در انجام کارها موفق باشند
اصطلاح مهارت های فراشناختی ممکن است در ابتدا دلهرهآور به نظر برسد و ذهن را به سمت مواردی مربوط به دورههای روانشناسی و یا یک کتاب خودیاری عصبی-زبانی هدایت کند. فراشناخت هرچقدر هم که هولناک بنظر برسد تعریف سادهای دارد، «اندیشیدن به تفکر». در عمل، اصطلاحی علمی است که به دانشآموزان یاد میدهد وقتی که معلم در کنارشان نیست چگونه یاد بگیرند.
مهارتهای فراشناختی – که اغلب با عنوان «اندیشیدن به تفکر» شناخته میشود، مهارتهای ویژهای برای بهبود یادگیری هستند، که شامل برنامهریزی، برنامهنویسی ذهنی، خودگفتاری مثبت، خودپرسشگری، نظارت بر خود و طیف وسیعی از راهبردهای یادگیری و مطالعه است.
اصطلاح مهارت های فراشناختی ممکن است در ابتدا دلهرهآور به نظر برسد و ذهن را به سمت مواردی مربوط به دورههای روانشناسی و یا یک کتاب خودیاری عصبی-زبانی هدایت کند. فراشناخت هرچقدر هم که هولناک بنظر برسد تعریف سادهای دارد، «اندیشیدن به تفکر». در عمل، اصطلاحی علمی است که به دانشآموزان یاد میدهد وقتی که معلم در کنارشان نیست چگونه یاد بگیرند. به همین دلیل و برای سادهسازی، در این مطلب از اصطلاح مهارتهای فراشناختی برای گنجاندن هر مهارت یا تکنیک مطالعه و همچنین هر ترفند، نکته یا وسیلهای که با آن بتوان یادگیری و وظایف مربوط به دوره درسی (مانند امتحانات و تکالیف) را به طور مؤثرتری به سرانجام رساند، استفاده شده است.
روش سنتی معلمان، آموزش دانش، مهارت ها، ایده ها، مفاهیم و حل مسئله بوده است. اما وقتی معلمی وجود ندارد چه؟ در این صورت افراد چگونه یاد می گیرند؟ یادگیری، یک مهارت ضروری مادام العمر است. افرادی که یادگیرندههای خودراهبر کارآمدی هستند، احتمالاً بسیار موفقتر هستند - زیرا آنها میدانند چگونه یاد بگیرند و مزایای یادگیری را ببینند و از چالش یادگیری چیزهای جدید لذت ببرند.
با توانمندسازی دانشآموزان بوسیله ی مهارتهای فراشناختی، آنها معلم خودشان میشوند و میتوانند تقریباً هر چیزی را یاد بگیرند. مهارتهای فراشناختی نهایتِ مهارتهای قابل انتقال هستند – به طوری میتوان از آنها در هر موضوع، شغل یا محلِکار استفاده کرد.
فرض کنید دانش آموزی در حل یک مسئله ریاضی گیر کرده است و معلم هم تمایلی به کمک کردن ندارد. حالا این دانشآموز چه کار باید بکند؟ در چنین حالتی دانشآموز می توانند از یک مهارت فراشناختی ساده مانند قطعهبندی* یا «رَویه ای کردن» کار استفاده کند. دانشآموز گفتار معلم در مورد «یادگیری فرآیندی»** را به یاد میآورد و تصمیم میگیرد مراحل فردی مورد نیاز برای حل این نوع مشکل را با جزییات بنویسد.
با انجام این مراحل، سوال ریاضی به درستی حل شده میشود. دستیابی به نتایج مفید این استراتژی در هر موضوع، دوره ی تحصیلی یا محلِ کار، چندان دشوار نخواهد بود.
«مهارتهای فراشناختی» اصطلاحی فراگیر برای دهها تکنیکی است که برای تفکر و یادگیری به شیوهای کارآمدتر و مؤثرتر استفاده میشود. با آموزش این مهارتها به دانشآموزان، آنها میتوانند به طور مادامالعمر و خودراهبرانه یادبگیرند و به چالش های بزرگتر تمایل پیدا کنند. برنامهریزی برای یادگیری، تأمل، خودارزیابی، بلند فکر کردن، توسعه و استفاده از فرآیندها، خلاصهسازی و ترکیب اطلاعات، برنامهنویسی ذهنی و تمرین متفکرانه، از نمونههای رایج مهارتهای فراشناختی هستند. . مهارتهای فراشناختی همچنین شامل استراتژیهایی مانند، داربست آموزشی و قطعهبندی است که مورد استفاده معلمان قرار میگیرد و افراد می توانند از آنها برای یادگیری خود نیز استفاده کنند.
فراشناخت را می توان به عنوان یک امر ذهنی درجهبالا در نظر گرفت که در آن فرد به یادگیری خود، راه ها و گزینه های نزدیک شدن به امر یادگیری، موارد کارامد و غیر کارامد، موارد تاثیرگذار و انگیزشی فکر میکند. از یک نظر، فراشناخت، «شناخت خود» از نظر توانایی فرد برای یادگیری است و به این معنی است که دانش آموز برای دستیابی به یک یادگیری مثبت، میتواند خود را مدیریت کند.
اصطلاح «راهبردهای یادگیریِ شناختی» نیز قابل ذکر است. در مقایسه، راهبردهای یادگیری شناختی، به مجموعه ای از ابزارها اطلاق می شود که به طور روزمره برای کمک به یادگیری استفاده میشود. این ابزارها شامل مواردی همچون برنامه ریزی، سازماندهی، یادداشت برداری، مقایسه و خلاصه سازی هستند.
از آنجایی که راهبردهای یادگیری شناختی در واقع زیرمجموعه ای از مهارت های فراشناختی هستند ، ما نیز برای سادهسازی همچون بسیاری از مربیان، برای هر دو مورد از اصطلاح «مهارتهای فراشناختی» استفاده میکنیم. در واقع، مهارت های فراشناختی برای یادگیری و انتخاب بهترین راهبردِ شناختی و همچنین تعبیه آگاهانه آنها در یادگیری روزمره مورد نیاز است.
مهارتهای فراشناختی باید به طور صریح به دانشآموزان در هر رده ی سنی، از جمله نوجوانان و بزرگسالان آموزش داده شود. آموزش صریح مهارت های فراشناختی چیزی نیست با یکبار یاد دادن و یا یکی دو مرتبه تکرار در طول سال اتفاق بیفتد. بهترین روش تدریس این است که مهارتهای فراشناختی را در هر زمان ممکن به کار ببرید - معمولاً این به معنای حداقل یک بار در هر درس یا بیشتر است. در واقع، دانشآموزان باید آنقدر در مورد مهارتهای فراشناختی بشنوند که خسته و ِکسل شوند – و زمانی که این اتفاق بیفتد، این مهارت ها در خاطرشان خواهد ماند. معلمان باید به طور منظم از اصطلاح مهارت های فراشناختی استفاده کنند. این اصطلاح باید به واژگانِ مرسوم در کلاس درس تبدیل شود.
یادآوری های مداوم و استفاده مکرر از اصطلاحاتی مانند مهارت های فراشناختی، بلند فکر کردن، قطعه بندی کردن، یادگیری فرآیندی و داربست آموزشی کمک می کند تا این استراتژی ها را در عادات یادگیری روزانه ی دانش آموزان تثبیت کند. بدین منظور میتوان پوسترهایی را در سرتاسر کلاس قرار داد و یا میتوان فهرست سادهای را در ابتدای سال تحصیلی در اختیار دانشآموزان قرار داد تا به داخل پوشه خود بچسبانند. هر هفته میتوان کلاس را با تمرکز بر روی یک مهارت فراشناختی جدید که با حروف بزرگ در بالای تابلو نوشته شده است شروع کرد. هنگام استفاده از اصطلاح «بلند فکر کردن»، 30 ثانیه وقت بگذارید و به دانشآموزان توضیح دهید که چرا بلند فکر کردن موثر است و چگونه میتوان از آن در خانه استفاده کرد.
به دانش آموزان در مورد هدف گذاری اسمارت (اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، دست یافتنی، مرتبط، واقعگرایانه و دارای محدوده زمانی مشخص) آموزش دهیم و بپرسیم که چگونه می توان از آن برای دستیابی به اهداف غیرتحصیلی مانند یادگیری اسب سواری یا صرفه جویی در هزینهها استفاده کرد.
لازم به ذکر است که دانش آموزان در حال حاضر نیز از طیف گسترده ای از راهبردهای یادگیری مانند «پرسیدن از دوستان» و «آزمون و خطا» استفاده می کنند. با این حال، اکثر این استراتژی ها، به طور کلی، بی اثر هستند. از طرفی، اگر مهارتهای فراشناختی به بخش مهمی از برنامه آموزشی تبدیل شوند، نتایج کوتاهمدت و بلندمدت شگفتانگیزی را به همراه خواهد داشت. برای آموزش مهارت های فراشناختی میتوان از دو روش صریح و مستتر استفاده کرد، که برای گرفتن نتایج حداکثری باید هر دو روش را به کار برد. آموزش صریح پایهها را میسازد، و آموزش مستتر آنها را تثبیت و تقویت میکند. آموزش صریح مهارت های فراشناختی یعنی که آشکارا در مورد این مهارتها با دانشآموزان صحبت کنیم. این مورد را می توان از طریق یک فعالیت فراشناختی مستقل 5 تا 10 دقیقه ای انجام داد و یا می توان آنها را به صراحت به عنوان بخشی از یک نوع فعالیت یادگیری مورد توجه قرار داد. مهارت های فراشناختی باید یک اولویت بین درسی و یا حداقل یک هدف ثانویه یادگیری در هر برنامه درسی باشد.
مثال سادهای از اثربخشی مهارت های فراشناختی در یک آزمون استرس زا را باهم میخوانیم:
اولین واکنش دانشآموزان به این آزمون این است که «گیج و دستپاچه شدهام – این امتحان خیلی سخت است».
دانشآموز از تکنیک بلند فکر کردن/صحبت با خود استفاده میکند و میگوید: «بسیار خوب، چه استراتژیهایی ممکن است در اینجا مؤثر باشند، بگذار چند مورد را فهرست کنم».
دانش آموز تصمیم می گیرد از رویکرد «تقسیم و غلبه» (قطعه بندی) استفاده کند.
دانش آموز امتحان را به ترتیب از ساده ترین به سخت ترین بخشها تقسیم بندی می کند.
دانش آموز در ابتدا با کامل کردن قسمت های آسان قسمتهای دشوارتر را جدا میکند.
اکنون قسمتهای دشوار به بخشهای جداگانه تقسیم میشوند و تک به تک کامل خواهند شد.
دانشآموز خطاهای اساسی را بررسی میکند و برای چند سؤالی که غیرمنتظره بودهاند، رویکردی فرایندمحور مبتنی بر «بهترین حدس» را اتخاذ میکند.
مهارتهای فراشناختی ماهیتی مشابه با «مهارتهای کارکرد اجرایی» دارند. با این حال، مهارتهای کارکرد اجرایی، مهارتهای درجه بالاتر (تا حدودی ذاتی) مانند حافظه و کنترل بازدارنده (خودکنترلی) هستند. برنامه های کارکرد اجرایی عمدتاً به دانش آموزان مبتلا به اختلالات عصبی آموزش داده می شود.
فراشناخت، فرآیندی فعال و آگاهانه برای در نظر گرفتن بهترین گزینههای موجود برای انجامِ کاری معین است. آنچه در یک موقعیت موثر است ممکن است در موقعیت بعدی مفید نباشد. به همین دلیل، هر چه دانش آموزان بتوانند مهارت های فراشناختی بیشتری بیاموزند، بهتر است. قدم اول، تاکید بر این است که، دانستن و استفاده از مهارت های فراشناختی ارزشمند و موثر است. قدم دوم، ارائه طیف وسیعی از مهارتهای فراشناختی به دانشآموزان بتوانند جمعآوری و به مهارتهای خود اضافه کنند.
مواردی مانند:
برنامه ریزی (قطعه بندی، تقسیم و غلبه، داربست آموزشی از ساده ترین به سخت ترین، از ناشناختگی به چیرگی)
تمرین تاملی (بازبینی عملکرد، نقاط قوت و ضعف)
کمک گرفتن (از منابع مختلف و جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات)
تعیین اهداف (مهلتها، هدفگذاری اسمارت، اهداف خرد، پاداشهای بلندمدت/کوتاهمدت)
خود پرسشگری و خود نظارتی («آیا برای این مورد در مسیر درست حرکت میکنم»؟)
بلند فکر کردن، خود گفتاری و برنامهنویسی ذهنی
استفاده از طیف گسترده ای از راهبردهای یادگیری مانند سازمان دهندگان گرافیکی، طوفان فکری، یادگیری از طریق آموزش به دیگران، نوشتن برای یادگیری، بازخوانی، خلاصه و طبقه بندی کردن.
نوشتن لیست برای سازمان/حافظه و مسئولیت پذیری (از جمله نوشتن مجدد همراه با پیشرفت کار)
جستجو ی بازخورد دیگران و عمل بر اساس آن (به ویژه کارشناسان). دانش آموزان باید به بازخورد به عنوان یک مکانیسم مفید برای بهتر شدن نگاه کنند و نه یک تهاجم شخصی
شناخت و مدیریت موانع یادگیری.( به عنوان مثال حواسپرتی، اطلاعات متناقض، احساس ناامیدی و عصبانیت، بهانهگیری، تعلل و فشار همسالان)
بررسی وظایف قبل از شروع به کار ( مثلا موارد مشخص/ناشناخته ، مراحل/بخشهای کار، استراتژی یادگیری، منبع اطلاعات، تعیین اهداف و جدول زمانی، شناسایی مسائل بالقوه)
روش های سنجش عملکرد (خودارزیابی در برابر اهداف، مقایسه ها و معیارها)
مهارت های مطالعه مانند تمرین فاصلهدار و تمرین متفکرانه (برای امتحانات، تکالیف، یادگیری شخصی و شغلی)
مهارتهای یادگیری خاص برای فعالیتهای خاص مانند بازخوانی، خواندن فعال، استفاده از نشانهها، پیشبینی، بازگویی، خلاصهنویسی و مهارتهای سواد انتقادی برای کمک به درک مطلب
ارزیابی تواناییهای شخصی (دقیق و صادقانه) را تمرین کنید و در عین حال به یاد داشته باشید که « مواردی هستند که نمیدانید و از ندانستن آن اطلاعی ندارید»
مواظب اثر دانینگ-کروگر باشید - برخی از افرادی که کمترین اطلاعات را دارند، تمایل دارند در مورد توانایی های خود اغراق کنند، به این دلیل که افراد غیر ماهر درک محدود و ساده ای از موضوع دارند. برعکس، افرادی که بیشترین آگاهی را دارند، در مورد توانایی خود اغراق نمیکنند، زیرا معتقد هستند که موارد ناشناخته ی بسیاری وجود دارد.
داشتن اندیشه رشد (با این باور که یادگیری، صرف نظر از هوش یا عملکرد گذشته امکان پذیر است) در مقابل اندیشه ثابت (با این باور که هوش برای زندگی تنظیم شده است و نمی توان آن را تغییر داد - به عنوان مثال، من در ریاضیات استعداد ندارم و این مورد هرگز تغییرپذیر نیست.
بهترین ویژگی مهارت های فراشناختی، جهانی بودنشان است. از آنها می توان تقریباً در هر موضوع، دوره ی درسی و یا هر زمان که نیاز به یادگیری مطالب جدید باشد استفاده کرد. این مورد مهم است زیرا بسیاری از آنچه دانش آموزان در یک موضوع خاص می آموزند فقط به همان موضوع مربوط می شود. اما این مورد برای مهارت های فراشناختی صدق نمی کند، زیرا وقتی دانش آموزان یک مهارت فراشناختی را یاد بگیرند، می توانند آن را در هر موضوعی به کار ببرند. از منظر زمانی، آموزش مهارتهای فراشناختی بسیار کارآمد است زیرا میتواند منجر به بهبود در موضوعات مختلف شود. به عبارت دیگر، معلمان و دانشآموزان به میزان زمان و تلاشی که برای یادگیری مهارتهای فراشناختی صرف میکنند، نتایج بهتری به دست میآورند (ارزش نتایج کسبشده بیشتر از زمان و تلاش صرف شده است).
یکی از مهمترین مهارتهای فراشناخت، برنامهریزی رویکردی برای یادگیری است. این مورد تکنیکِ نهایی برای یادگیری خودراهبر است. متأسفانه، برنامه ریزی چیزی نیست که به طور طبیعی برای همه اتفاق بیفتد. قبل از اینکه یادگیری شروع شود، باید زمانی صرف برنامه ریزی بهترین رویکرد شود. معلمان جدید در اغلب اوقات عجله دارند تا دانش آموزان را در سریع ترین زمان ممکن مشغول به انجام کار کنند، بنابراین به نظر می رسد که دانش آموزان آنها در حال فعالیت هستند. با این حال، چند دقیقه بیشتر فکر کردن و بحث در مورد راههای ممکن برای نزدیک شدن به کار، نتایج مثبت بیشتری به همراه دارد. به عنوان مثال، پیش از شروع به حل یک کاربرگ ریاضی 10 سوالی ، باید به دانشآموزان یادآوری شود که در صورت گیرکردن در حل مسایل چه کاری باید انجام دهند (از آن رد شوید، قسمتبندی کنید، بهترین حدسهای خود را به کار ببرید، به فرآیندها فکر کنید و...). بدون این توصیهها، بسیاری از دانشآموزان در حل مسایل گیر میکنند، دچار سردرگمی شده و به سادگی تسلیم میشوند و مدعی میشوند که «استعداد ریاضی ندارم».
پانوشت:
*قطعهبندی (chunking) اصطلاحی در روانشناسی است و به فرایند گردآوری و ساماندهی اطلاعات جزئی نامرتبط از نظر شناختی، در مجموعهای هماهنگ گفته میشود.
**یادگیری فرایندی، توجه به مسیر و فرایند یادگیری است و نه هدف یادگیری.
ترجمه از محسن آقابابایی دستجردی، جامعه تحلیلی گویا
منبع: اِیتاک (موسسه دوره های کمک معلم-استرالیا)