1438 سال پس از ولادت حضرت زینب کبری(س) - پنجم جمادی الاول سال ششم هجری

زبان شیوای قیام کربلا

 فاطمه غلامی کرین، روزنامه اعتماد
زینبی که روزگاری در قلعه محکم حجاب و عفاف پاسدار ارزش های خانوادگی است و معلم زنان مسلمان؛ اگر شرایط جامعه را نیازمند حضور مستقیم و میدانی خود بداند، برمی خیزد و با سفری طولانی و طاقت فرسا با تحمل مصائبی کمرشکن به احیای ارزش های اسلامی می پردازد. زینب زبان شیوای قیام کربلا بود که توفان خاموش حقانیت آن آرامش ظاهری طاغوتیان را به کابوسی بزرگ مبدل کرد. زینب این زنی بود که به بیان شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی بیشترین تاثیر را از درس قیام برادر برگرفت و بیشترین اثر را در ماندگاری این قیام داشت. 
ظهور دین اسلام جلوه ای زیبا به شخصیت زن بخشید و با معرفی الگوهای جاوید، به نجات مرد و زن در همه اعصار پرداخت. رسالت زن دستیابی به مقام والای کرامت و انسانیت است به گونه ای که بتواند در سرنوشت خود و جامعه دخالت کند؛ لذا برای بازگشت زن به شخصیت و کرامت واقعی اش و همچنین حرکت در مسیر کمال و تعالی، الهام از الگوهایی که بتوانند بسان منیر راهنمای زن امروز باشند، ضروری است. یکی از این الگوها حضرت زینب سلام الله علیها است؛ زن آزاده ای که در سخت ترین شرایط ظلم و جور فساد، تاثیر چشمگیری بر جامعه گذاشت و پایه های ستم و بی عدالتی را ویران کرد. علم آموزی، استقامت و پایداری، حجاب و عفاف، صبر و شکیبایی و شجاعت مهم ترین ویژگی های این بانوی بزرگوار است که زنان امروز می توانند با الهام از آنها به سعادت و کمال برسند.

زینب پس از فاطمه (سلام الله علیهما) 
زینب کبری(س) پس از مادرشان فاطمه زهرا(س) برترین و فرهیخته ترین بانوی خاندان رسالت و ولایت است. حضرت زینب کبری دختر امیرالمومنین علی علیه السلام است؛ او یکی از شخصیت های کمیاب عالم وجود و نشانه ای از ابداعات و نوآوری های آفرینش خداوند متعال و محل ظهور آیات بزرگ الهی و موجب افتخار تاریخ است. ما هرگاه درباره اسباب و عوامل بزرگی و شرافت با انواع و اقسام مختلفی که دارد در تاریخ بشریت به مطالعه و تحقیق می پردازیم تمام آن اسباب یا بخش اعظم آن را در وجود مقدس حضرت زینب به وفور مشاهده می کنیم و هنگامی که بر اساس قانون وراثت به شخصیت آن حضرت می پردازیم او را در میان هاله ای از انوار درخشان شرافت و بزرگی می یابیم که نظیری ندارد و هیچ زنی جز مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها پیش از او به آن مقام دست نیافته و هیچ زنی هم بعد از او به آن دست نخواهد یافت و هیچ جوینده ای آن را درک نخواهد کرد، چراکه او دختر بزرگ امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب است همان مولایی که دومین مرد بزرگ عالم هستی است و بعد از وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم شریف ترین انسانی است که آسمان بر او سایه افکنده و زمین او را دربرگرفته است و اما مادر گرامی اش حضرت فاطمه زهرا است که سرور و مولای زنان عالم هستی و شریف ترین و برترین آنان در هر دو جهان است. بیش از این چه می توان گفت درباره مادری که دختری پرورش داده و به کمال رسانده که در هوش و ذکاوت سرآمد دیگران است، دختری که فضائل و کرامات را از سینه بهترین مادر عالم نوشیده و در دامن دختر گرامی رسول خدا و محبوب دل آن حضرت پرورش یافته و به رشد و کمال رسیده است. حضرت زینب دست پرورده پدر و مادری است که زندگی مبارک شان پر از انوار درخشان فضائل و کرامات است و هر صفحه آن افق های وسیعی را به روی انسان می گشاید که فکر و اندیشه در اطراف آن به پرواز درمی آید و ستارگان فضائل و مناقب در فضای آن غوطه ور می شوند.

کیفیت ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
حضرت زینب(س) در پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت در مدینه به دنیا آمد و نام ایشان را حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم انتخاب کردند. روایت شده هنگامی که زینب کبری به دنیا آمد، رسول خدا به منزل حضرت زهرا علیهاالسلام رفتند و نوزاد را در آغوش گرفتند و صورت مبارک را بر صورتش نهادند و بلند گریه کردند؛ آنچنان که اشک بر محاسن شان روان گشت. فاطمه علیهاالسلام علت گریه را از پدر جویا شد و ایشان فرمودند: ای دختر من بدان که بعد از من و تو این دختر دچار بلاهای بسیاری می شود و مصیبت های گوناگونی بر وی وارد می شود.
دکتر عایشه بنت الشاطی می نویسد: همچنین گفته شده سلمان فارسی به نزد علی بن ابی طالب علیه السلام رفته بود تا به مناسبت تولد زینب(ع) به او تبریک و تهنیت گوید، اما علی علیه السلام را دلتنگ و اندوهناک یافت. آنگاه علی(ع) از حوادثی که دخترش در کربلا با آن مواجه می شود، خبر داد. پس علی علیه السلام آن شهسوار شجاع و پرچمدار پیروزمند و ملقب به بشیر اسلام بگریست.
زینب سلام الله علیها، در مدت عمر طولانی اش در مدینه مجالس زنانه داشت و زنان را تربیت به قرآن و حدیث و تفسیر و اخلاق می نمود؛ مجالس ایشان معروف بود. البته یک بار هم دیده نشد که ایشان در مجالس مردان شرکت یا سخنرانی نماید، یا حتی برای مجالسی که زن و مرد هر دو صنف وجود دارند تفسیر و حدیث بیان کند.
استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی می فرماید:   امام حسین در طول نهضت حماسی خود خاندان و همراهان خود را چنان با استقامت و پایداری آشنا نمود که هر یک جلوه ای از استقامت حسینی شدند. در این میان حضرت زینب چنان درس آموخت که استقامت و پایداری او پس از عاشورا در دوران اسارت و رویارویی با یزید درخشان ترین صحنه های استقامت و پایداری بشری است. در حماسه حسینی، آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه
این پرتو حسینی برروح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب بود. «ام المصائب» یکی از القاب حضرت زینب(س) و یادآور دردها و رنج های بسیار بزرگ بانویی است که طی سالیان عمر گرانبهای شان کشیده اند. 

٭ برخی از حوادث زمان حضرت زینب سلام الله علیها عبارتند از: 
1) رحلت جد بزرگوارش، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، در سال دهم هجری - در سن پنج سالگی .
2) پیدایش اختلاف درباره جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در سال دهم هجری که این خود از بزرگ ترین مصایب جهان اسلام است.
3) شهادت مادرش زهرای اطهر علیهاالسلام در سال دهم هجری.
4) مشکلات و مصایب دوران خلافت علی علیه السلام (جنگ جمل، صفین و نهروان در سال های سی و پنج تا چهلم هجری) .
5) شهادت پدر بزرگوارش، علی علیه السلام در سال چهلم هجری.
6) شهادت برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام و جریان دفن آن حضرت در بقیع در سال پنجاهم هجری.
7) جریان عاشورا در سال شصت و یکم از هجرت و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و شهادت فرزندانش در کربلا.
8) اسارت.

٭ فضایل زینب کبری(س) در گفتار دانشمندان اهل سنت 
دانشمند بزرگ سید هبه الدین حسینی شهرستانی می گوید:  زینب خواهر حسین، نقش بسیار مهمی در تقویت قیام کربلای حسین داشته است و در تاریخ زنان عرب کمتر زنی را می توان یافت که این گونه مردانه با مردان همگامی داشته است و تاریخ درخشان بیافریند چنانکه مشاهده می کنیم، زینب به همراه برادر خود در آن سفر بزرگ برای خدمت به دین و ترویج هدف مقدس حسین این نقش مهم را ایفا کرده است.
طبری و ابن اثیر می نویسند: تا دو یا سه ماه پس از شهادت حسین از وقتی که خورشید طلوع می کرد تا هنگامی که بالا می آمد اهل کوفه دیوارها را خون آلود می دیدند. دیوارهای کوفه سخنان زینب را منعکس می کرد: آری به خدا بیشتر بگریید و کمتر بخندید؛ شما ننگ و رسوایی را به منتها رسانیدید. این ننگ و رسوایی از دامان شما شسته و پاک نخواهد شد. چگونه می شود که از ننگ کشتن جگرگوشه خاتم پیغمبران و سرور جوانان اهل بهشت پاک شوید؟
دکتر عایشه بنت الشاطی، نویسنده مشهور مصری و صاحب کتاب بانوی کربلا می نویسد: «زینب تنها بانویی که عالی ترین نمونه شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی ،قدرت روحی و تشخیص موقعیت بود و هر وظیفه ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت به خوبی انجام داد. من زینبی می گویم و شما زینبی می شنوید؛ نه من به حقیقت کمالات و فضایل او رسیده ام و نه شما می توانید به این حقیقت عالی برسید من از دور ایستاده و آفتاب درخشان فضایل او را می بینم و هنگام مطالعه زندگی پرحادثه او در برابر پیشگاه باعظمت او سرفرود می آورم. زینب ماهی است که از پنج خورشید تابان کسب نور کرده و از هرکدام به طور شایسته ای بهره گرفته و آنگاه جهانی را روشنایی بخشیده است». 
ابن اثیر جزری، عالم و مورخ بزرگ اهل تسنن می نویسد: «زینب بنت علی بن ابی طالب واسمه عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم القرشیه الهاشمیه.
وامها فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم النبی صلی الله علیه وسلم وولدت فی حیاته، ولم تلد فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد وفاته شیئا.وکانت زینب امراه عاقله لبیبه جزله زوجها ابوها علی رضی الله عنهما من عبدالله بن اخیه جعفر، فولدت له علیا، وعونا الاکبر، وعباسا، ومحمدا، وام کلثوم.وکانت مع اخیها الحسین رضی الله عنه لما قتل، وحملت إلی دمشق، وحضرت عند یزید بن معاویه، وکلامها لیزید حین طلب الشامی اختها فاطمه بنت علی من یزید مشهور مذکور فی التواریخ، وهو یدل علی عقل وقوه جنان؛ زینب دختر علی بن ابی طالب (علیهما السلام)، مادرش فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود. او در زمان پیامبر خدا به دنیا آمد و مقداری از زندگی آن حضرت را درک نمود. زینب تنها زن متفکر و دانشمندی بود که از قوت فکر بالایی برخوردار بود. پدرش وی را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد و از او عون، اکبر، عباس، محمد و ام کلثوم متولد شدند. او در واقعه کربلا همراه برادرش حسین بن علی (علیهماالسلام) بود. بعد از شهادتش به همراه قافله روانه شام گشت و در برابر یزید بن معاویه خطبه ای شیوا و پرمعنی ایراد کرد که در کتاب های تاریخی ذکر شده است. ایراد آن خطبه درایت و عقل و اندیشه و قدرت بالای قلبی وی را می رساند. (اسد الغابه فی معرفه الصحابه، تالیف ابن اثیر جزری، صفحه 1526-1527، چاپ دار الحزم) 
جلال الدین سیوطی در رساله زینبیه خویش می نویسد: «زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وی پرورش یافت. او هوشمندی توانا و دوراندیش و دارای قلبی پرقوت و پرصلابت بود.» سپس می افزاید: «حسن بن علی هشت سال قبل از رحلت پیامبر خدا و حسین بن علی هفت سال قبل از آن و زینب کبری نیز پنج سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنیا آمده اند، پس زینب پنج سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت یافته است». زینب، دختر علی بن ابی طالب، از جمله زنان بافضیلت و بزرگوار که دوراندیشی و فکری باعظمت داشت. او همراه برادرش حسین بن علی در واقعه کربلا حضور پیدا کرد. به امر یزید بن معاویه ایشان را به همراه دیگر اسرا به شام و شهرهای مختلف بردند که در شام زینب کبری در برابر یزید خطبه ای غراء خواند. (سیوطی، جلال الدین (1412م)، رساله زینبیه، قاهره، دارالکتب الاسلامیه) 
استاد محمد فرید وجدی، نویسنده کتاب ارزشمند دایره المعارف القرن العشرین در جلد چهارم کتاب خود، ذیل عنوان «زینب» می نویسد: «زینب(ع)، دختر علی بن ابی طالب(ع)، از جمله زنان بافضیلت و بزرگواری است که دوراندیشی و فکر با عظمتی داشت. او همراه برادرش حسین بن علی(ع) در واقعه کربلا حضور داشت و به دستور یزید بن معاویه، آن بانو را، به همراه دیگر اسرا، به شهرهای مختلف و سپس به شام بردند که در شام، زینب(ع) در برابر یزید خطبه ای غرا ایراد کرد». محمد فرید وجدی، سپس متن کامل خطبه حضرت زینب(ع)
در شام را آورده و به شرح و توضیح فرازهایی از آن پرداخته است. (وجدی، محمد فرید (1971م)، دائره المعارف القرن العشرین، چاپ اول، بیروت، دارالفکر.)
محمد غالب شافعی مصری وی از نویسندگان مقتدر مصری است.  در مجله الاسلام سال اول، شماره 27 علاقه و عشق خود را به زینب چنین می نگارد: «یکی از بزرگ ترین زنان اهل بیت از نظر حسب ونسب و از بهترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوی و آیینه سرتاپا نمای رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی بن ابی طالب می باشد که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی گردید و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت و تدبیر کارها در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود. شب ها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزگاری معروف بود.» (مصری، محمدعلی احمد (1385ش)، العقیله الهاشمیه زینب بنت علی(ع)، قم، انوار الهدی). 
محمدعلی احمد مصری نیز درباره ایشان گفته است: «زینب از نظر حسب ونسب خانوادگی از بزرگان اهل بیت(ع) و بهترین زنان پاک و از برترین زنان متفکر و شجاع است و تقوی را همواره سرلوحه زندگیش و زبانش همواره به یاد خدا علیه ظالمان و کمک حق خواهان بود. وی سرآمد دنیا و آخرت، همزاد حسن و حسین، دختر زهرای بتول که خداوند او را بر زنان برتری و سرآمد مردمان بااراده و بخشنده قرار داد... تولدی نیکو داشت. دانشمندی فاضل از خانواده ای که مصداق آیه «اصل ها ثابت و فرع ها فی السماء» بود، بسیار حلیم، صبور، دارای مکارم اخلاق بود، بیانی فصیح و بلیغ داشت و از دستش باران بخشش و کرم می چکید». (مصری، محمدعلی احمد (1385ش)، العقیله الهاشمیه زینب بنت علی(ع)، قم، انوار الهدی) .

زینب(س)؛ احیاگر حماسه عاشورا
صحنه حضور زینب بعد از روز عاشورا وارد مرحله ای حساس تر گشت، چراکه زینب بازمانده قیام کربلا بود و وظیفه اش جاودانه کردن پیام قیام عاشورا. بنابراین با رعایت اوج عفاف و حیا زبان می گشاید و با بیانی فصیح که یاد خطبه های مولای متقیان را زنده می سازد به ایراد خطبه می پردازد. چنانکه تاریخ گواهی می دهد و بشیر بن حزیم اسدی در توصیف حضور عفیفانه بی بی می گوید در آن روز (روز ورود اسرا به کوفه) زینب دختر امام علی را مشاهده کردم. «قال بشیر بن خزیم الاسدی و نظرت إلی زینب ابنت علی یومئذ، فلم ار خفره قط انطق منها، کانها تفرغ من لسان امیر المومنین، وقد اومات إلی الناس ان اسکتوا، فارتدت الانفاس وسکنت الاجراس» تا آن روز بانوی پوشیده و نجیبی را مانند زینب هرگز ندیده بودم که از او شیواتر سخن بگوید، گویی سخنانش از زبان حضرت علی فرو می بارید، به مردم اشاره کرد که ساکت باشید نفس ها در سینه ها حبس شد، زنگ ها که در گردن اسب ها و استرها بود از حرکت ایستاد. (عوالم العلوم و معارف و الاحوال، تصحیح محمد باقر ابطحی اصفهانی 371: 17) 

زبان شیوای قیام کربلا
آری زینب بعد از روز عاشورا با همه خصوصیاتی که اسلام برای یک زن ترسیم می کند حماسه می آفریند. زینبی که روزگاری در قلعه محکم حجاب و عفاف پاسدار ارزش های خانوادگی است و معلم زنان مسلمان؛ اگر شرایط جامعه را نیازمند حضور مستقیم و میدانی خود بداند، برمی خیزد و با سفری طولانی و طاقت فرسا با تحمل مصائبی کمرشکن به احیای ارزش های اسلامی می پردازد. زینب زبان شیوای قیام کربلا بود که توفان خاموش حقانیت آن آرامش ظاهری طاغوتیان را به کابوسی بزرگ مبدل کرد. زینب این زنی بود که به بیان شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی بیشترین تاثیر را از درس قیام برادر برگرفت و بیشترین اثر را در ماندگاری این قیام داشت. 
او سفیر کربلا بود، حادثه اسارت ها را باید منتشر می کرد و خطبه، رشادت ها و حقیقت گویی های حضرت زینب و امام سجاد مثل یک رسانه پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهت گیری را در محدوده وسیعی منتشر می کرد و کرد. در کوفه در شام در بین راه خیلی ها از زبان زینب یا امام سجاد یا از دیدن وضع اسرا خیلی چیزها فهمیدند.
خطبه های زینب(س) سراسر افشاگری و اعلام حقوق پایمال شده خاندان نبوت و امامت بود. این حقایق مردمی را که سال ها در میان تبلیغات سوء دشمن به خواب غفلت فرو رفته بودند، بیدار ساخت. جایگاه حق و باطل را نمایان نمود. این خطبه ها چنان مردم را بیدار و حاکمان جور را هراسان کرد که مجبور به عقب نشینی شدند. یزید لعنت الله علیه احساس خطر کرد، ابراز ندامت نمود و دستور داد کاروان اسرا را به قافله سالاری زینب به مدینه بازگردانند. 



حضرت زینب سلام الله علیها در مسیر امامت
قرآن بدون هیچ قید و شرطی در کنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر (ص) و صاحبان امر، یعنی ائمه اطهار(ع) می دهد: «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم»؛ خداوند و رسول و اولی الامر را اطاعت کنید. حضرت زینب(س) که حضور هفت معصوم را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون وچرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و...) سرآمد است. او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرارداد و خطاب به ولی خود گفت: «روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی(ع) فدا نمود و شهیده راه ولایت شد. حضرت زینب(س) درس ولایتمداری را از مادر فراگرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند. حضرت زینب(س) در جهت معرفی و شناساندن
ولایت، از طریق نفی اتهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد، از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود: «لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در شهر شام و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی کرد.

محافظت جانانه از جان امام سجاد(ع) 
از سوی دیگر سرتاپا تسلیم امامت بود، چه در دوران امام حسین(ع) و چه در دوران امام سجاد(ع) . در چند مورد، حضرت زینب(س) از جان امام سجاد(ع) دفاع و تا پای جان از او حمایت کرد. در روز عاشورا هنگامی که امام حسین(ع) برای اتمام حجت، درخواست یاری نمود، امام زین العابدین(ع) روانه میدان شد و حضرت زینب(س) با سرعت حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین(ع) به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع می شود. بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را به شهادت برساند، اما حضرت زینب(س) فریاد زد: تا من زنده هستم نمی گذارم جان زین العابدین در خطر افتد، اگر می خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید که دشمن با دیدن این وضع از قتل امام(ع) صرف نظر کرد. زمانی که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد(ع) را صادر کرد، حضرت زینب(س) با خشم فریاد زد: ای پسر زیاد! خونریزی بس است، دست از کشتن خاندان ما بردار و ادامه داد: به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد، اگر می خواهی او را بکشی مرا نیز با او بکش. ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی که دوست دارد من او را با علی بن الحسین بکشم، او را واگذارید. البته ابن زیاد کوچک تر از آن است که درک کند این حمایت فقط به خاطر خویشاوندی نیست، بلکه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است. اگر فقط مساله فامیلی و خویشاوندی بود، باید حضرت زینب(س) جان فرزندان خویش را حفظ و آنها را به میدان جنگ اعزام نمی کرد. (الکوکب الدری، ج 1، ص 196، بحارالانوار ج 45) .

٭ ماموریت چهارگانه زینب کبری علیهاالسلام؛ برای حفظ جان امام زمان 
1) در روز عاشورا، آنگاه که سیدالشهدا همه یاران و برادران خود را از دست داده بود و به عنوان اتمام حجت و امتحان دشمن، درخواست یارویاور می کرد. امام زین العابدین علیه السلام فرزند بیمار امام حسین علیه السلام (قابل ذکر است که امام زین العابدین علیه السلام به صورت مقطعی و مثل همه انسان ها که بیمار می شوند؛ در ایام عاشورا به مصلحت خدای سبحان بیمار شدند و پس از مدتی هم سلامتی کامل خود را به دست آوردند) درحالی که نه جهاد بر او واجب بود و نه توانایی حرکت و فعالیت داشت، با تن تب دار و افتان وخیزان، شمشیر برداشت و روانه میدان جنگ گردید، اما حضرت زینب با سرعت دنبال او حرکت کرد، تا او را از رسیدن به میدان باز دارد و امام حسین علیه السلام هم فریاد زد: خواهرم! او را مهار کن و بازگردان! زیرا اگر او کشته شود، نسل پیامبر در روی زمین قطع می گردد! و زینب علیهاالسلام بدین ترتیب جان امام زین العابدین را از قتل و کشته شدن حفظ کرد.  (ریاحین الشریعه، ج 3، ص 91/ بحارالانوار، ج 45، ص 46) .
2) بعدازظهر عاشورا، آنگاه که دشمنان تبهکار، برای غارت اموال و دارایی بازمانده به خیمه های امام حسین علیه السلام هجوم بردند «شمر» خواست زین العابدین علیه السلام را از پای در آورد، اما زینب علیهاالسلام جلو دوید و فریاد زد: تا من زنده هستم، نمی گذارم جان زین العابدین علیه السلام در خطر افتد، اگر می خواهید او را بکشید، اول مرا به قتل برسانید! دشمن وقتی وضع را چنین دید، از کشتن زین العابدین علیه السلام صرف نظر کرد. (نفس المهموم، ص 205/ ریاحین الشریعه، ج 3، ص 107) .
3) امام زین العابدین علیه السلام برای «قدامه بن زائده» که از دوستان اهل بیت است، شرح می دهد که وقتی در کربلا آن حادثه به سر ما آمد و پدرم، برادرانم، عموهایم و تعدادی از خاندان و یاران ما شهید شدند و زنان و دختران ما را برای اسارت به طرف کوفه بر شترها سوار کردند، ناگهان چشمم به آن بدن های غرقه به خون به خاک غلتیده افتاد؛ چنان منقلب و پریشان حال شدم که نزدیک بود جان خود را از دست بدهم! اما عمه ام زینب علیهاالسلام متوجه وضع من شد و گفت: ای یادگار جد، پدر و برادرانم! چرا ببینم با جان خود بازی می کنی و نزدیک است جان خود را از دست بدهی...؟! نگران نباش و ناله و شیون سر نده، اولا به خدا سوگند تن دادن به این مصائب و مشکلات، چیزی است که رسول خدا، با جد و پدر و عموی تو پیمان و عهد آن را برقرار کرده است. ثانیا، خداوند از جماعت ممتازی از امت که ستمگران آنان را نمی شناسند و نزد فرشتگان آسمان ها مقام والایی دارند پیمان گرفته است که این جسدهای قطعه قطعه را جمع آوری کنند و مدفون سازند و بر قبرهای پدر تو و سایر شهیدان کربلا علامت هایی قرار دهند که با مرور زمان هرگز محو و نابود نخواهد شد؟ (بحارالانوار، ج 45، ص 180/ ریاحین الشریعه، ج 3، ص 126).
حضرت زینب علیهاالسلام با همان نیروی مافوق بشری و درایت معنوی، باقوت قلب و اعتمادبه نفس شکوهمندی، زین العابدین را دلداری داد و جان او را از خطر مرگ و هلاک شدن محفوظ داشت!
4) زمانی که عبیدالله زیاد فرماندار کوفه، به امام زین العابدین علیه السلام خشم گرفت و دستور داد، آن حضرت را به قتل برسانند، زینب علیهاالسلام درحالی که در دست مزدوران حکومت اموی اسیر بود، زین العابدین علیه السلام را در آغوش گرفت و با خشم و خروش کوبنده ای فریاد زد: 
«حسبک من دمائنا... والله لا افارقه، فان قتلته فاقتلنی معه؛ ای پسر زیاد! خونریزی بس است، دست از کشتن خاندان ما بردار! نمی توانی ببینی که حتی یک نفر از دودمان ما زنده باشد؟ به خدا هرگز زین العابدین علیه السلام را رها نخواهم کرد، تا اگر می خواهی او را به قتل برسانی، خون مرا هم با خون او بریزی! در اینجا هم که دشمن قصد جان زین العابدین علیه السلام را کرده بود، در برابر سماجت و شجاعت زینب علیهاالسلام به زانو درآمد و در حالی که ریختن خون یک زن را حداقل برای خود ننگ و شرمساری می دانست، گفت: به راستی که پیوند خویشاوندی چه می کند! و چگونه زینب از خطر برای برادرزاده خود، منقلب و برآشفته می شود و بالاخره از کشتن امام زمان زینب علیهاالسلام، به خاطر فداکاری وی خودداری نمود»! (بحارالانوار، ج 45، ص 117/ لهوف، ص 96/ ارشاد مفید، ص 244) .
کد مطلب : 137
https://gooya.ir/vdcebf8zijh8x.9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما