آغاز و پایان ماموریت هایزر در ایران

مرکز اسناد انقلاب اسلامی
هایزر سعی می کرد تا نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند و به این علت، ایران را ترک کرد که اقامت وی به احساسات ضد امریکایی در ایران دامن می زد. طرح عملیات نهایى و کودتاى نظامى از قبل تهیه شده بود. بعد از بازگشت ژنرال هایزر به امریکا، «زبیگنیو برژینسکى» مشاور امنیت ملّى کارتر از او مى‏پرسد که آیا آمادگى براى کودتا، همان‏طور که بارها گزارش داده است، وجود دارد؟

روز 14 دی 1357 ژنرال «رابرت هایزر» معاون فرمانده نیروهای ارتش آمریکا مخفیانه وارد تهران شد. برژینسکی هدف از مأموریت هایزر در ایران را طراحی یک کودتای نظامی در صورت شکست دولت بختیار اعلام کرد. هایزر در ایران می‌خواست همان نقشی را بازی کند که در سال 1332 کرمیت روزولت بازی کرد. ناآگاهی و فقدان اطلاعات لازم از اوضاع بحران‌‌زده و برآوردهای لازم ذهنی و عینی از بدنه میانی ارتش،‌ سبب شد طرحی را به نام «عملیات نجات یا کورتاژ» با همکاری گروه کوچکی از نظامیان وفادار به شاه پیاده نمایند . نخستین اقدام خالى کردن خیابان‏ها از مردم و سرکوب شورش در پایگاه نیروى هوایى بود. اما این توطئه، با فرمان امام خمینی مبنی بر بی توجهی به حکومت نظامی رسما به شکست انجامید.

پیش از خروج شاه از ایران، به گزارش مستشاران امریکایی در نیروهای مسلح ایران، یک حالت یاس و نومیدی و سردرگمی بر ارتش حاکم بود و از آن جایی که تمام کادر نظامی ایران نسبت به شاه سوگند وفاداری یاد کرده بودند پذیرش اطاعت از بختیار برای آن ها آسان نبود.[1] در چنین شرایطی، هارولد براون وزیر دفاع پیشنهاد کرد امریکا برای کسب اطلاعات بیشتر از موقعیت فرماندهان عالی نظامی ایران و تحت تاثیر قرار دادن آن ها باید یک ژنرال عالی رتبه به ایران اعزام کند. برای این ماموریت، ژنرال رابرت داچ هایزر معاون نیروهای ناتو در اروپا برگزیده شد. او قبلاً نیز به ایران آمده بود و مقامات بالای ارتش ایران را می شناخت. براون برای او نقشی مانند یک مشاور در نظر گرفته بود. او کارتر را متقاعد ساخت به جای اعزام یکی از افراد کابینه، هایزر را بفرستد که مورد موافقت قرار گرفت.[2] «اعزام هایزر به ایران در حقیقت واپسین تلاش دولت آمریکا برای غلبه بر بحران ایران از طریق دستاویزهای قانونی و در چهارچوب قانون اساسی مشروطه بود که در صورت شکست می بایست به قهر و خشونت منتهی شود.»[3]
به توصیه سولیوان، قرار شد هایزر به صورت ناشناس و بدون سر و صدا به ایران بیاید. او با لباس شخصی و در یک هواپیمای باری[4] در 4 ژانویه 1979/14 دی 1357، وارد تهران شد[5] و خبر ورودش در 17 دی 1357، منتشر گردید.[6]
شاه در خاطرات خویش پیرامون سفر ژنرال هایزر به ایران در دوران انقلاب چنین می­نویسد: «در اوایل دی ماه خبر حیرت انگیزی به من گزارش شد که ژنرال هایزر چند روزی است در ایران است و در تهران اقامت دارد. مسافرت های ژنرال هایزر به ایران جنبه تشریفاتی نداشت و او برای دیدار با فرمانده قوای مسلح ایران که یکی از کشورهای عضو پیمان مرکزی بود، به ایران می­آمد.» وی ادامه می­دهد: «رفت و آمدهای ژنرال هایزر همواره از چند هفته قبل برنامه­ریزی می­شد. ولی، این بار جنبه­ای اسرارآمیز داشت. از امرای ارتش دربارة مسافرت ژنرال هایزر سؤال کردم، آنها هم چیزی نمی­دانستند.»[7]
ظاهرا بی اطلاعی مقامات رژیم از سفر ژنرال آمریکایی، محدود به شاه نبود. شاپور بختیار نیز در مصاحبه‌ای تلفنی كه مستقیم از رادیو فرانسه پخش ‌شد، در پاسخ به سؤالی در خصوص سفر هایزر چنین پاسخ می­دهد: «من هرگز نام این ژنرال را نشنیده‌ام و هرگز با سفارت آمریكا تماسی نداشته‌ام. من تنها تلگراف تبریكی از سفیر فرانسه دریافت كردم و سفیر انگلستان هم برای خداحافظی به دیدن من آمده است.»[8]

فردوست در كتاب خود نكات تازه‌ای از سفر هایزر به ایران را فاش ­ساخته و چنین اعلام می­نماید: «من از ورود هایزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نیز اطلاعی نداشت من تنها بعدها بود كه از طریق گارد شنیدم كه بدره‌ای به محمدرضا اطلاع داده كه هایزر 20 روز است كه در تهران است. محمدرضا تلفنی از سولیوان سفیر امریكا گله می‌كند و فردای آن روز سولیوان و هایزر به اتفاق هم به دیدار محمدرضا می‌روند. ماجرای این ملاقات را بدره‌ای به اطلاع من رساند.»[9]
ورود هایزر که همیشه با برنامه ریزی و اطلاع قبلی به ایران می آمد شاه را متعجب کرد و با سوءظن به آن می نگریست. او در این باره از امرای ارتش سوال کرد که آنها اطلاعاتی در این باره نداشتند. وی همچنین گمان برد هایزر به دلیل بسیار مهمی به ایران آمده است. روزنامه های شوروی ورود هایزر را برای راه اندازی یک کودتای نظامی در ایران و روزنامه های امریکایی علت ورود او را جلوگیری از وقوع کودتای نظامی معرفی می کردند. به هر حال، شاه، هایزر و سولیوان را ملاقات کرد. به قول شاه، تنها مسئله مورد علاقه آن ها این بود که هر دو می‌خواستند زمان خروج او را از ایران بدانند. شاه، همچنین پس از خروج از ایران از نحوه عملکرد هایزر اطلاع چندانی نداشت.[10]
ملاقات هایزر با شاه یک دلیل بزرگ داشت که شاه به آن اشاره نکرده است. سولیوان و هایزر در 12 ژانویه 1979/22 دی 1357 به دیدار شاه رفتند. هایزر به این دلیل با سولیوان همراه شد که می خواست شاه را به تفویض اختیارات فرماندهی خود به بختیار ترغیب نماید تا پس از خروج شاه یکپارچگی ارتش حفظ شود که شاه جواب قاطع و مشخصی به این درخواست نداد.[11]
قبل از خروج شاه از ایران، هایزر به هارولد براون اطلاع داد به دلیل مشکلات بختیار، فرماندهان نظامی تصمیم دارند مسئولیت امور را در دست گرفته و رهبران مخالف را دستگیر نمایند. هنگامی که برژینسکی در جریان امر قرار گرفت با هایزر و سولیوان گفتگو کرد. سولیوان به برژینسکی گفت احتمال حفظ قدرت به وسیله بختیار بعید است و ارتش نیز نمی تواند کاری از پیش ببرد و اقدام آنها نوعی انتحار است پس بهتر می نماید که آنها اجازه بدهند شاه، ایران را ترک کند و ببینند چه پیش می آید. به این ترتیب بود که برژینسکی موافقت کرد.[12]
ژنرال هیگ رئیس هایزر به پنتاگون هشدار داد ارتش باید قبل از ورود امام خمینی به ایران دست به اقدامی بزند. براون از هایزر در این باره نظرخواهی کرد و او گفت ارتش، قدرت تسلط بر کشور را دارد و بهتر است در کنار بختیار بماند.[13] این در حالی بود که سولیوان در سراسر ژانویه 1979/دی و اوایل بهمن 1357، به واشنگتن هشدار می داد اگر بین ارتش و نیروهای انقلابی رودررویی صورت بگیرد ارتش از هم می پاشد و این دقیق ترین پیش بینی بود که یکی از اجزای دولت امریکا ارائه داد.[14] دیری نگذشت که این مسئله روشن شد. هایزر در 17 بهمن 57، ایران را به مقصد امریکا ترک کرد.[15] سخنگوی وزارت خارجه امریکا در این باره گفت: هایزر سعی می کرد تا نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند و به این علت، ایران را ترک کرد که اقامت وی به احساسات ضد امریکایی در ایران دامن می زد.[16]
طرح عملیات نهایى و کودتاى نظامى از قبل تهیه شده بود. بعد از بازگشت ژنرال هایزر به امریکا، «زبیگنیو برژینسکى» مشاور امنیت ملّى کارتر از او مى‏پرسد که آیا آمادگى براى کودتا، همان‏طور که بارها گزارش داده است، وجود دارد؟ هایزر جواب مى‏دهد که «ارتش ظرف 24 ساعت آمادگى شروع عملیّات را دارد.»[17] در این خصوص، حتى نام و نشانى صدها تن از رهبران سیاسى و مذهبى مخالف رژیم که مى‏بایست هم­زمان با شروع عملیات دستگیر شوند نیز فهرست گردیده بود. در روز 21 بهمن اوضاع چنان نامنتظره تغییر یافت که بختیار و فرماندهان ارتش ناگزیر گردیدند دستور آغاز عملیات را صادر نمایند.
سرلشکر فیلیپ سی گاست، جانشین ژنرال هایزر در ایران، نقش هماهنگى دهنده میان مستشاران نظامى امریکا با کودتاچیان را در محل ستاد ارتش برعهده داشت. نخستین اقدام خالى کردن خیابان‏ها از مردم و سرکوب شورش در پایگاه نیروى هوایى بود. اما این توطئه، با فرمان امام خمینی مبنی بر بی توجهی به حکومت نظامی رسما به شکست انجامید.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- خاطرات دو سفير (اسراري از سقوط شاه و نقش آمريكا و انگليس در انقلاب ايران)، مترجم: محمود طلوعي، تهران: علم، چاپ چهارم، 1384، ص 200.
2- آرمسترانگ، اسكارت، آمریکا و سقوط شاه، ترجمه: خورشید، بی جا، پرهام، تیر 1360، صص 69 ـ 68.
3- ملائی، علیرضا، «تحلیلی از ماموریت ژنرال هایزر در ایران»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، س 3، ش 13، زمستان 1387، ص 8.
4- خاطرات دو سفیر، پیشین، صص 209 ـ 207.
5- نک: آرمسترانگ، پیشین،  صص 69 ـ 68.
6- اطلاعات، 17/10/1357، ش 15753، ص 8.
7- شهریار ماکان، پاسخ به تاریخ اثر محمدرضا پهلوی، تهران، انتشارات شهرآب، 418:1371؛
8- در روزنامه كیهان مورخ 21 دی ماه 1357 صفحه 4 به چاپ رسیده است؛
9- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1379: 600 ؛  
10- پهلوی، پاسخ به تاریخ، صص 425 ـ 417.
11- خاطرات دو سفیر، پیشین، صص 211 ـ 210.
12- آرمسترانگ، پیشین، صص 72 ـ 71.
13- آرمسترانگ، پیشین، 75 ـ 74.
14- سالینجر، پییر، آمریکا در بند، ترجمه:؟، تهران: کتاب سرا، دی 1362، ص 52.
15- نک: آرمسترانگ، پیشین، ص 75.
16- کرباسچی، غلامرضا، روزشمار روابط ایران و امریکا، تهران: بقعه، چاپ اول،1380، ص 324.
17- مأموريت در تهران، پیشین: ص 28.
کد مطلب : 182
https://gooya.ir/vdcebw8zijh8v.9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما